اثر طرز فکر بر یادگیری : چه طرز فکری باعث یادگیری بهتر میشود ؟
به طور خلاصه دیدگاه ما درباره زندگی که اعتقادات و باور های سطحی و عمیق ما را تحت بررسی قرار میدهد .
زمانی که دبستانی بودم همیشه با یک نفر رقابت داشتم و هیچ وقت از رو نمیرفتم که مبادا از من نمره بهتری کسب کند و رتبه بهتری در کلاس داشته باشد .
یک روز بعد از امتحان ریاضی دیدم کسی که باهاش رقابت داشتم بهتر امتحان داده و خیلی راحت راجع به نحوه پاسخ دهی به سوالات توضیح میدهد و من از بیان نحوه پاسخ دهی عاجز بودم . نمرات که آمد من نمره 14 و آن فرد نمره کامل گرفته بود . به این باور رسیدم که شاید ریاضی درسی نیست که من در آن تبحر و استعداد داشته باشم ! مدّتی گذشت اما هنوز نمیتوانستم ببینم که آن رقیب در درس ریاضی از من نمره بهتری میگیرد . بنابراین سعی کردم که روش های دیگری را امتحان کنم و طرز فکرم را اصلاح کنم . اوایل همچنان درجا میزدم اما پس از دو ماه کم کم روند رشد من در درس ریاضی خودش را نشان داد و الان من همان فردی هستم که در آزمون های آزمایشی درصد 100 ریاضی را دارم !
شاید برای تان تعجب آور یا بیشتر شبیه داستان باشد اما باید بگویم که واقعیت دارد من همان فرد حقیقی هستم !
نکته مهم این بود که من زمانی توانستم رشد کنم و تغییر در خودم ایجاد کنم که طرز فکر خودم را تغییر دادم !
طرز فکر چیست و چه طرز فکرهایی وجود دارد ؟
به طور خلاصه دیدگاه ما درباره زندگی که اعتقادات و باور های سطحی و عمیق ما را تحت بررسی قرار میدهد .
خانم کارل دِوِک روانشناس و محقّق در زمینه طرز فکر و روش های نوین موفقیّت طی تحقیقاتی گسترده طرز فکر انسان ها را به دسته تقسیم کردند :
1-طرز فکر ایستا (ثابت)
2- طرز فکر رو به رشد
ایشان این طور استدلال کردند که افراد با طرز فکر ایستا معتقدند که هوش یک ویژگی ذاتی است و کلیات عملکرد انها وابسته به ویژگی ها و استعداد های ذاتی آنهاست و بسیار محدود است .
در مقابل افرادی با طرز فکر رو به رشد وجود دارند که معتقدند : استعداد تنها سرعت پیشرفت را افزایش میدهد و عملکرد آنها قابل ارتقا و بهبود است .
دِوِک و هندرسن (1990 ) طرز فکر دانش آموزان و میزان اعتماد آنها به هوششان را در بدو ورود به کلاس هشتم و قبل از دریافت هر گونه بازخورد رسمی نسبت به عملکردشان بررسی کردند . از دانش آموزان خواسته شد تا میزان موافقت یا عدم موافقت خود را ( در مقیاس 6 درجه ای از کاملا موافقم=1 تا کاملا مخالفم=6) با جملاتی مانند ((تو هوش معینی داری))،((مهم نیست چه کسی هستی با تلاش همه چیز اتفاق می اُفتد))، نشان دهند .
سپس نمرات آنها با نمرات سال هفتم و عملکردشان به عنوان سال هشتمی مورد بررسی قرار گرفت. در این میان دانش آموزان با طرز فکر ثابت که در کلاس هفتم عملکرد ضعیفی داشتند در کلاس هشتم نیز همین عملکرد را تکرار کردند . در مقابل دانش آموزان دارای طرز فکر رو به رشد در جایگاه کلاسی خود پیشرفت آشکاری نشان دادند ؛ به طور کلّی آنها در سال هفتم عملکرد نسبتا خوبی داشتند و در سال هشتم نیز همان علمکرد را تکرار کردند و جالب اینجاست که دانش آموزانی که در سال هفتم عملکرد خوب نسبتا کمتری داشتند ، در سال هشتم این عملکرد را بهبود بخشیدند .
چرا نوع طرز فکر ما مهم است ؟
به چند دلیل نوع طرز فکر ما اهمیت دارد چرا که کل زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد :
1-بر باور های ما اثر میگذارد
ما در زندگی خود بر اساس باورهای خود تصمیم میگیریم و اگر طرز فکر ثابت را انتخاب کنیم قطعا در تصمیم گیری های محدودیت های ذاتی را دخیل خواهیم کرد و امکان دارد که فرصت های شغلی ، تحصیلی و … بسیار خوبی را به خاطر داشتن چنین طرز فکری از دست بدهیم.
2- جلوی پیشرفت را میگیرد !
کسانی که طرز فکر ایستا دارند با دریافت کوچک ترین بازخوردی که برایشان رضایت بخش نیست از ان حوزه فعالیتی خارج می شوند !
مثلا من به عنوان یک نوازنده سنتور با طرز فکر ایستا در صورتی که قطعه ای را تمرین کنم و پس از اجرا در مقابل استاد ان نظر باب میل خودم را دریافت نکنم ؛ چنین باوری پیدا میکنم که من به درد نوازندگی نمیخورم و امکان دارد آن را کنار بگذارم !
3-حس بدی دریافت میکنید !
طرز فکر ایستا به نوعی طرز فکری مضر تلقی می شود چرا که افراد دارای این طرز فکر خود را محدود به ویژگی های ذاتی می دانند و هنگامی که در موقعیت های مقایسه ای قرار میگیرند، با مقایسه ی خود با فردی که طرز فکر رو به رشد داشته و پیشرفت کرده دچار حس بدی می شود و با تکرار این روند مقایسه در خلوت خود آن حس خوب روزمره را از دست میدهید !
4- دیگران از شما فاصله میگیرند !
افراد دارای طرز فکر ایستا شخصی منتقد هستند و دائما افراد دیگر و هر رفتاری که باب میل آنها نباشد را مورد انتقاد قرار می دهند !
طبیعتا هیچ کس دوست ندارد با چنین فردی تعامل داشته باشد چرا که دائما از هر چیزی ایراد میگیرند و اوقات خوش و حال خوب دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد !
چطور طرز فکرمان را تغییر دهیم ؟
1-انجام کارهای جدید
افراد با طرز فکر ایستا از انجام کار های جدید بیزار هستند ؛ میتوانید با انجام یک کار جدید (هرچند ناخوشایند) وارد مرحله تغییر شوید .
2-شناسایی عادات مضر
عادت های مضر خود را شناسایی کنید و آنها را تغییر دهید . در علم روانشناسی برای تغییر هر عادت به طور متوسط 21 روز زمان نیاز است پس دلسرد نشوید و با قدرت به کارتان ادامه دهید .
3-موفقیت های خود را جشن بگیرید .
پس از هر تغییر مثبت کوچک برای خود جشن بگیرید و میتوانید برای خود هدیه بگیرید . این کار باعث ترشح هورمون شادی و دوپامین در مغز می شود و به نوعی انگیزاننده است .
شما چه راهکارهایی دیگری میشناسید ؟ در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید